گاهی مسیر رویاخای تو جهتش خیلی با زندگی روزمره تو فرق میکنه و تو چاره ای نداری به جز ادامه دادن و پذیرفتن یادمه قبلا خیلی مقاومت میکردم دلم از زندگیم راضی نبود خیلی تلاش میکردم همونی بشه که من میخوام ولی نشد نتونستم عوض کنم تنها اتفاقی که افتاد عوض شدن خودم بود وقتی خیلی سخت ولی پذیرفتم ارزوهام یک گوشه می مانند هرکاری بشه باز براشون انجام میدم ولی الان اولویت زندگیم واقعیت زنرگیه من باید با این زندگی یک جوری کنار بیام باید بسازمش پس شروع کردم به ساختن و تلاش کردن برای همین هایی که دارم و میتونم داشته باشم کارهایی که اولویت زندگیم بود رو انجام دادم و بازهم برای رویاهام در کنارش تلاش کردم .

من مانده ام با خودم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها