کنکور ارشدم تموم شد نمی دونم تا چه حد باید از جوابایی که دادم مطمئن باشم ولی می دونم دیگه تموم شد نمی خوام به استرسش فکر کنم حتی حاضر نیستم یکبار دیگه این تجربه رو تجربه کنم ولی به نظرم خیلی بهتر از چیزی که تصور میکردم بود.

امروز داشتم پله ها رو بالا میومدم یکهو یادم افتاد توی طول روز چقدر این پله ها رو بالا پایین میکردم تازه بعد از واقعه یادم افتاده پا درد بگیرم بیحال افتادم روی تخت فقط نمی دونم چهارواحد تخصصی رو کی قراره فردا پاس کنه فقط میدونم الان قراره بخوابم نمی دونم کی چشمام رو باز میکنم.

سه روزه تمام دوستان اقوام هم سوییتی هم اتاقی رو بسیج کردم من ساعت هفت و نیم باید سر جلسه باشم من رو ساعت یک ربع به شیش بیدار کنید امروز یگی از بچه های دکترا اومد بیدارم کرد بعد از امتحان رفتم اتاقش تشکر کردم تازه الان دارم فکر میکنم میفهمم وقتی اضطراب دارم چقدر بی منطق میشم.

 فصل جدید زندگیم اغاز شد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها